آموزش و پرورش و اقتصاد

نوشت افزار و لوازم تحریر بهزادی،آهنگ گذاری،کپی جزوات،تایپ،اسکن،نرم افزار،فروش لوازم جانبی رم و فلش ، برنامه، انیمیشن ،فیلم و سریال

آموزش و پرورش و اقتصاد

                                             آموزش و پرورش و اقتصاد


مقدمه :

آموزش و پرورش از گذشته تا حال به عنوان یک پدیده ی اجتماعی اثر گذار در تحقق اهداف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نقش مؤثری ایفا کرده است. یکی از اهداف رسمی و اساسی آموزش و پرورش آماده کردن افراد برای زندگی آینده از طریق یادگیری مؤثر و مفید است. در این روزگار که فناوری اطلاعات و گسترش و پیشرفته شدن صنایع و ماشین آلات به سرعت در جریان است، نیاز است تا شیوه های آموزشی با نیازهای جامعه هماهنگ شوند.

در این عصر که علوم وفنون مختلف پیوسته رو به پیشرفت دارند، لازم است تا جوانان به آگاهی ها و مهارت های بیشتری در خصوص آنها دست یابند. جوانان امروز قرار است در دنیایی به شدت ماشینی زندگی کنند و همین امر، ضرورت توسعه ی مدارس فنی و حرفه ای و کاردانش را بیشتر می نماید. چنین مدارس و آموزشگاه هایی مسئولند تا نیروی متخصص و فنی تربیت کنند. از این روست که آموزش و پرورش باید مسئولیت های اقتصادی و اجتماعی بیشتری را به عهده گیرد. سرمایه گذاری در آموزش و پرورش به رفع  بحران های اقتصادی و اجتماعی کمک شایانی می کند.

کشوری که در حال اجرای برنامه های توسعه است به نیروی کار آموزش دیده و متخصص نیاز دارد و وظیفه ی آموزش و پرورش کشف استعدادهای جوانان و بارور نمودن آنهاست. به این خاطر است که علت موفقیت انقلاب صنعتی در کشورهای غربی را ایجاد مراکز تحقیقاتی و پژوهشی می دانند؛ زیرا این مراکز   بودجه ی لازم را در اختیار جوانان مستعد و خلاق قرار می دهند. آنها نیز به دستاوردهای عظیم علمی و تکنولوژی دست می یابند و بدین ترتیب گامی بزرگ در اقتصاد جامعه ی خود بر می دارند.

سرمایه گذاری در آموزش و پرورش و تربیت نیروی انسانی یک سرمایه گذاری بلند مدت محسوب      می شود؛ زیرا تا زمان بهره برداری، مدت زمان زیادی لازم است. در هر صورت سرمایه گذاری در آموزش و پرورش از جنبه های زیادی سود آور است که برخی از آنها عبارتند از:

  1. نگرش های سنتی و خرافی جای خود را به نگرش های علمی می دهند.
  2. به افراد کمک می کند تا افکار خود را سامان دهند و بتوانند به انتخاب های بهتر بپردازند.
  3. موجب افزایش توانایی افراد در ابداعات و نوآوری ها می شود.

4 . به لحاظ روحی و روانی موجب تغییر نگرش به زندگی می شود.

  1. شرایط فرهنگی جامعه را بهبود می بخشد و به کاهش و کنترل رشد جمعیت کمک می کند.

 توجه به آموزش و پرورش اثرات مثبتی در اقتصاد کشور بر جای خواهد گذارد:

  1. کاهش میزان باروری- فرزند کمتر زندگی بهتر ( کاهش هزینه های اولیه- ثانویه)
  2. کاهش هزینه های بهداشت و درمان.
  3. افزایش نرخ سرمایه گذاری و پس انداز ( کم شدن رشد نقدینگی، استفاده از سرمایه های اندک درتوسعه ی اقتصادی ).

4 .توجه به اقتصاد خانوار.

از نظر اقتصادی، زمانی که آموزش و پرورش پس از طی یک دوره ی طولانی آموزشی یک صنعت کار یا یک مخترع عالی تحویل جامعه می دهد، تمامی هزینه های صورت گرفته به منظور تربیت نیروی انسانی جبران می شود. در واقع، نوآوری موجب توسعه ی اقتصادی می شود. هرچه نوآوری ها بیشتر باشد، آهنگ رشد اقتصادی جامعه بیشتر می شود. هرچه رشد اقتصادی بیشتر شود، منابع و امکانات بیشتری به نظام آموزشی و مدارس تخصیص می یابد و باز این منابع در جهت تربیت نیروی انسانی کارآمد به کار گرفته خواهند شد و این چرخه به همین صورت ادامه می یابد. لذا تقویت و ترویج فرهنگ و روحیه ی پژوهشی در میان افراد جامعه خصوصا جوانان موجبات کشفیات علمی را در زمینه های صنعتی، پزشکی، آموزشی و ... بیش از پیش فراهم می آورد و در نهایت به رشد اقتصادی می انجامد.

 آموزش و پرورش چیست؟

با نگاهی به نسل های هر جامعه خواهیم دید که در هر جامعه، سه نسل وجود دارد. اولین نسل، نسلی است که در مرحله ی کودکی و نوجوانی به سر می برد و از نظر توانایی فکری و جسمی و مهارت های ذهنی و عملی به آن مرحله از رشد نرسیده است که وارد حوزه های اندیشه و عمل شود. نسل دوم، نسلی است که سن 20تا 60 سال را می گذراند. آنها افرادی هستند که در بخش ها و سازمان های مختلف جامعه مشغول به کارند. سومین نسل، نسلی است که سال های فعالیت و خدمت خود را پشت سر گذاشته و دوران بازنشستگی و سالمندی را می گذراند. این سه نسل در تمامی جوامع به صورت طبیعی کنار هم بوده و هستند؛ ولی همیشه نسل اول، یعنی نسل کودک و نوجوان با گذشت زمان به نسل بالغ تبدیل می شود و به تدریج جای نسل دوم را در امور کشوری و تصمیم گیری می گیرد. این نسل به محض بلوغ، عهده دار    اداره ی جامعه خواهد شد و در بخش هایی همچون صنعت، کشاورزی، ارتش، خدمات اقتصادی، بهداشتی و مانند این ها مشغول به کار می شود. از آنجا که اشتغال در این امور نیازمند تخصص و مهارت های کافی است، بخش مهمی در هر جامعه وجود دارد که وظیفه اش آماده نمودن کودکان و نوجوانان جامعه برای آینده است. این بخش همان " آموزش و پرورش" است. کار آموزش و پرورش بر آوردن نیازهای فوری و روزمره ی بشر همچون آب و غذا و ... نیست؛ بلکه باید کودکان و نوجوانان را برای ورود به جامعه در آینده آماده نماید.

با توجه به اهمیت و وظیفه ی خطیری که به عهده ی نهاد آموزش و پرورش می باشد، در ابتدا باید به تعریفی جامع از آن پرداخت. البته در مکاتب و نظام های مختلف، تعاریف متفاوتی از آموزش و پرورش شده است. بعضی می گویند که آموزش و پرورش باید نیازهای پرورشی فرد را برآورد، بعضی جنبه های آموزشی و دیگران هدف های اجتماعی را مورد تأکید قرار می دهند.

بعضی تعاریف از آموزش و پرورش بدین قرارند:

"آموزش و پرورش عبارت است از سرمایه گذاری انسانی و مادی و سازماندهی و برنامه ریزی نسل بالغ و فعال جامعه به منظور آماده ساختن نسل کودک و نوجوان برای اداره ی فردای جامعه." البته این تعریف، معرف آموزش و پرورش رسمی است. آموزش و پرورش را می توان در معنای    وسیع تر نیز چنین تعریف کرد: " آموزش و پرورش، انتقال سنت ها و آداب و رفتار و مهارت و فرهنگ یک جامعه به افراد و اعضای جوان تر است. "

" آموزش و پرورش فرایندی نظام دار است که به قصد رشد انسان به تولید دانش می پردازد."         

چون پایه و اساس آموزش و پرورش، اقتصاد است در این تعریف عبارت تولید دانش به کار رفته است. بر اساس این تعریف می توان گفت آموزش و پرورش صنعتی است که به تولید چنین محصول ارزشمندی می پردازد.

" آموزش و پرورش فعالیتی است مداوم، جامع و برای همه، برای رشد و تکامل انسان، غنای فرهنگ و تعالی جامعه."

در این تعریف، جامع یعنی اینکه تمام چیزهایی را که برای رسیدن به کمال فردی و جمعی لازم است در بر می گیرد و انسان کامل می پروراند. به عبارت دیگر آموزش و پرورش باید تمامی نیازهای فردی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بشر را برآورده سازد.

علت تفاوت در تعاریف آموزش و پرورش، اختلاف بینشی است که در جوامع مختلف نسبت به انسان کامل وجود دارد. هر جامعه ای نسل آینده را آن طور که خود دوست دارد، تربیت می کند. به عنوان مثال اگر جامعه فضایل اخلاقی را ملاک انسان ایده آل بداند، آموزش و پرورش خود را به گونه ای سازمان       می دهد تا به این هدف برسد. اگر جامعه رفاه مادی و اقتصادی را معیار سعادت انسان بداند، نسل های خود را به گونه ای تربیت می کند تا بتوانند به رفاه دست یابند و خود را از نظر مالی به بهترین صورت ممکن تأمین نمایند.

همان طور که ذکر شد یکی از نیازهای بشر که می تواند توسط آموزش و پرورش تأمین شود نیاز اقتصادی است. تأمین نیازهای اقتصادی بدین معناست که آموزش و پرورش باید کارایی و بهره وری نیروی انسانی را به گونه ای بپروراند تا افراد بتوانند در زندگی خود به رفاه و آسایش برسند و محیط زندگی خود را به لحاظ مادی بسازند.

البته علم و دانشی که بتواند توانایی ها و مهارت های انسان را افزون نماید فقط در مدرسه فراگرفته نمی شود؛ بلکه بسیاری از مؤسسه های رسمی چون آموزشگاه های زبان خارجه و کامپیوتر نیز می توانند در این مهم نقش بسزایی ایفا نمایند.

مفهوم مبانی علم اقتصاد و آموزش پرورش

اقتصاد در مفهوم کلی علمی است که انسان به واسطه ی آن و با استفاده از اصول اقتصادی به اداره ی منابع و امکانات می پردازد به گونه ای که از میزان مشخصی از منابع حداکثر رضایت کسب شود و یا اینکه میزان مشخصی از رضایت از کمترین مقدار منابع موجود به دست آید.

واضح است که تقریبا تمامی فعالیت های اجتماعی که انسان انجام می دهد به گونه ای با جنبه های مالی و اقتصادی همراه هستند. بسیاری از این گونه فعالیت ها ناشی از امور اقتصادی اند و بسیاری دیگر به نتایج اقتصادی ختم می شوند. از این رو مسأله ی اقتصاد به طور جدی در جامعه مطرح است و نمی توان آن را نادیده انگاشت؛ که اگر چنین شود زیان های جبران ناپذیری به بار خواهد آمد. لذا اقتصاد و بهره وری همیشه در برنامه ریزی ها و تهیه و تدوین استراتژی ها برای نهادها و سازمان های دولتی و خصوصی مورد توجه بوده و می باشند.

مطالعه و بررسی علم اقتصاد بر اساس متغیرهای اقتصادی از زمان آدام اسمیت و انقلاب صنعتی آغاز شد. در این زمان بود که امور مربوط به تولید و توزیع نسبت به گذشته پیچیده تر شدند. علم اقتصاد با دو موضوع " علایق" و" منابع" مواجه است. از آنجا که علایق به امور روحی و روانی مربوط است، پس اقتصاد به انسان مربوط می شود. چون منابع از مواد ساخته می شوند، پس اقتصاد به طبیعت هم مربوط می شود. در حقیقت علم اقتصاد می کوشد تا نشان دهد چطور می توان با کمترین منابع و سعی و تلاش، بیشترین محصول را تولید نمود به صورتی که رضایت و نیازهای افراد و جامعه برطرف شود.

یکی از تعاریفی که از اقتصاد شده این است که: " علم اقتصاد عبارت از بررسی روش هایی است که بشر با وسیله یا بدون وسیله ی پول، برای به کار بردن منابع کمیاب تولید، به منظور تولید کالاها و خدمات در طی زمان، و همچنین برای توزیع کالاها و خدمات بین افراد و گروه ها در جامعه، به منظور مصرف در زمان حال و آینده انتخاب می کند. "

نتیجه گیری :

براساس این تعریف می توان گفت چون منابع کمیابند، انسان باید بتواند به روش هایی برای استفاده از آنها به منظور تولید محصولات دست یابد که از نظر اقتصادی به صرفه باشند. یعنی استفاده از حداقل منابع در کوتاه ترین زمان ممکن و تولید حداکثر محصول با بالاترین کیفیت.

فعالیت های اصلی اقتصادی در هر جامعه به دو قسمت تقسیم می شود: تولید و مصرف. بر اساس همین تقسیم بندی، کارگزاران اقتصادی نیز به دو دسته ی کلی تقسیم می شوند: تولید کنندگان و مصرف کنندگان

همان طور که پیشتر ذکر شد، نسل کودک و نوجوان که در حال آموزش دیدن است و به ارائه ی خدمت یا تولید کالایی نمی پردازد، جزء مصرف کنندگان و نسل جوان ومیان سال که به طرق مختلف و در جاهای گوناگون در حال خدمت است، جزء تولیدکنندگان محسوب می شوند.

به طور کلی می توان گفت که علم اقتصاد به بحث درباره ی روابط مالی و همکاری تجاری در تأمین نیازهای انسان ها با یکدیگر می پردازد و ارزش انسان ها را به عنوان عامل تولید مورد توجه قرار می دهد.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.